اصلا اینکه کودکمان را تنبیه کنیم یا نه، بستگی دارد به اینکه هدفمان از تربیت کودک چیست. اگر هدف بار آوردن کودکی حرف گوش کن است، تنبیه لازم است. گرچه حتی ثابت شده این روش نیز موفقیت آمیز نخواهد بود و به دنبال نوعی مکانیسم روانی، کودک آسیب پذیری خود را بالا می برد و بی تفاوت می شود. تنبیه تنها باعث ترس کودک از شما و انجام دستورتان می شود اما در شرایطی که شما حضور نداشته باشید کودک باز هم رفتار اشتباه خودش را انجام خواهد داد. اگر هدف از تربیت، پرورش کودکی خوشحال، با عزت نفس و اعتماد به نفس بالا و مسئولیت پذیر است که بتواند احساسات و خشمش را کنترل کند، تنبیه در این نوع تربیت جای ندارد. به جای این که با ترس کودک را مجبور به کاری کنید، باید اخلاقیات را به او آموزش دهید.
منظورم از تنبیه فلک کردنی نیست که قدیمی ها انجام می دادند، بلکه یک رودست زدن یا پس گردنی ساده است!
این نوع تنبیه ها به نظر ساده می رسند. شاید حتی درد هم نداشته باشند اما به کودک حس بی ارزشی می دهند. به مرور وقتی این نوع تنبیه تکرار شود، کودک احساس بی ارزشی، حقارت و سرافکندگی می کند و حس بی اعتمادی به جامعه و انتقام در او شکل می گیرد. مهم تر از آن چون احساس بی ارزشی می کند، نمی تواند انتخاب های درستی در آینده داشته باشد.
دقیقا! هر کاری که شان والدین و کودک را پایین بیاورد، کار نادرستی است. محرومیت، جریمه و گوشه تنهایی روش های تربیتی بهتری هستند. باید حرمت بچه ها را نگه داریم. تنبیه باید درجه بندی شود. برای کودکی که امروز کار اشتباهی می کند می توان محرومیت را درجه به درجه افزایش داد. من کودکانی را دیده ام که حتی مادر دست آنها را سوزانده ولی کودک نسبت به تنبیه مقاوم شده و باز هم کار خود را می کند! این موضوع یعنی حتی تنبیه بدنی هم نمی تواند کاری کند که درنهایت مادر به کودکی حرف گوش کن برسد.
این موضوع به شخصیت کودک بستگی دارد. گاهی یک کودک حساس و آسیب پذیر نیست، عشق کافی از والدین گرفته و حال یک بار هم تنبیه شده است. این کودک در آینده مشکلی پیدا نمی کند اما گاهی یک کودک آسیب پذیر است و حتی یک بار تنبیه به یادش می ماند و این موضوع در آینده مساله ساز می شود.
واقعا؟! کافی است نگاهی به جامعه بیندازیم. وقتی وارد بطن هر خانواده می شویم، متوجه می شویم آدم بی مساله نداریم. حتی من هم بی مساله نیستم. این همه دعوا و خشونت در جامعه ما نشانه تاثیر همین روش اشتباه تربیتی است. در رانندگی میزان خشونت و تصادفات ما بالاست. همیشه دعوا داریم و مدام به هم پرخاش می کنیم. چرا باید حتما در خیابان افسر باشد تا قوانین را رعایت کنیم؟ یاد گرفته ایم از کسی بترسیم تا قانون را رعایت کنیم… اینها ماحصل همان روش تربیتی نادرست است.
کودک باید به مرور زمان تفاوت بین کار درست و اشتباه را درک کند. گاهی فرزند ما کارهایی انجام می دهد که ویژگی طبیعی سن اوست. مثلا نوجوانی را در نظر بگیرید که به جنس مخالف تمایل دارد. این موضوع ویژگی طبیعی سن اوست و با جریمه و محرومیت دست از این کار بر نمی دارد. والدین در این شرایط باید برای او چارچوب و قوانینی در ارتباط بگذارند، نه اینکه او را مجبور کنند به طور کامل ارتباطش را قطع کند. گاهی نیز لازم است در مورد مساله ای که فکر می کنیم کودکان دارند، با مربی و معلمش صحبت کنیم. مثلا مادری گمان می کند کودکش تمرکز ندارد اما مربی وقتی کودکان را با هم مقایسه می کند، می تواند به شما بگوید کودکتان مساله ای دارد یا نه.
گاهی هم والدین شکایت می کنند که من تمام روش های درست تربیتی را رفته ام اما مثلا با وجود آنکه از روی اصول یا تشویق و… نظم را به کودک یاد داده ام، او همچنان شلخته است. در این شرایط پاسخ این است که نمی توان خمیرمایه آدم ها را عوض کرد. فرزند ما مثل یک درخت سیب است. اگر شاخه های درخت سیب را هم بزنید باز سیب می دهد و میوه اش عوض نمی شود.
رشد ذهنی جنبه مهمی از رشد است که تواناییهای ذهنی مختلف را تحت تأثیر قرار…
بازی شناختی انواعی از بازیها است که با توجه به ویژگیها وخصوصیاتی که دارند، بسیار…
تب کودک یکی از رایجترین بیماریها در سنین کودکی و خردسالی است. اگر شما هم…
دانستن علت جیغ زدن کودک یکی از دغدغههای اساسی والدین است، زیرا با دانستن علت…
پرخاشگری کودک یکی از اختلالات رفتاری شایع در جامعه است. به عنوان یک دانشجوی روانشناسی…
انتخاب مهد کودک مناسب یکی از دغدغههای اصلی والدین امروزی است. مادر باربد نیز در…